ترجمه مقاله

کاردان

kārdān

١. باتجربه؛ کارآزموده.
۲. دارای مدرک فوق‌دیپلم.
۳. [قدیمی] خدمتگزار.

آزموده، استاد، باکیاست، بصیر، حاذق، خبره، خبیر، سیاستمدار، قابل، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاربر، کارشناس، ماهر، متخصص، مجرب، مدبر، مطلع ≠ بیتجربه

ترجمه مقاله