ترجمه مقاله

کاردی

kārdi

۱. قطعه‌قطعه.
۲. زخمی.
۳. ویژگی میوه‌ای که هستۀ آن به‌راحتی جدا نمی‌شود.
⟨ کاردی کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز]
١. زدن ضربه‌های پیوسته با کارد به قطعۀ گوشت جهت آماده ساختن آن برای کباب.
٢. زخمی کردن؛ چاقو زدن.

ترجمه مقاله