کورکوری کردنلغتنامه دهخداکورکوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کورکوری کردن چراغ ؛ گاهی بیش و گاهی کم نور دادن آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کورکور کردن شود.
کورکورهلغتنامه دهخداکورکوره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب )کورکور. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کورکور شود.