کاشانیلغتنامه دهخداکاشانی . (اِخ ) ابوبکربن مسعودبن احمد کاشانی حنفی ملقب به ملک العلماء و علاءالدین و یا آنکه علاءالدین نام اصلی وی بوده و ابوبکر کنیه اش میباشد و به هر حال از اکابر فقهای عامه است و از علاءالدین محمدبن احمد سمرقندی تفقه نموده و اکثر مصنفات او را ازخودش خوانده و کتاب تحفة الفقه
کاشانیلغتنامه دهخداکاشانی . (اِخ ) حاج سیدمصطفی ابن حاج سیدحسین کاشانی الاصل تهرانی المسکن از اکابر علمای اوائل قرن حاضر، چهاردهم هجرت ، که سالها در تهران حامل لوای ریاست علمیه و دارای مرجعیت عمومی بود و تمامی اوقات او درتأیید دین مبین و دادرسی مسلمین و اعمال وظائف امربمعروف و نهی از منکر و اع
کاشانیلغتنامه دهخداکاشانی . (اِخ ) سید ابوالقاسم بن سیداحمد کاشانی الاصل نجفی المسکن از افاضل علمای امامیه ٔ این اواخر بوده است و از تألیفات اوست : 1- کشف الاسرار الخفیه فی شرح الدرة النجفیه که منظومه ٔ فقه دره ٔ نجفیه سید بحرالعلوم را با کمال اتقان شرح کرده و
کاشانیلغتنامه دهخداکاشانی . (اِخ ) ملا ابوالحسن بن ملامحمد ابیوردی الاصل کاشانی المسکن از علمای امامیه ٔ قرن دهم هجری عهد شاه طهماسب صفوی (930 - 984 هَ . ق .). که عالم و فاضل و فقیه و متکلم و جامع معقول و منقول و از اساتید مجته
کاشانیلغتنامه دهخداکاشانی . (اِخ ) ملا حبیب اﷲبن علی مددبن رمضان کاشانی از علمای امامیه ٔ قرن حاضر (قرن چهاردهم هجرت ) است . عابد و زاهد و متقی و عرفان مسلک و صاحب اخلاق حمیده بود و بشهادت تألیفات ظریفه ٔ متنوعه ٔ او علاوه بر علوم دینیه ٔ متداوله در بعضی از علوم غریبه نیزخبیر و دارای قریحه ٔ ش
ریشال کازئینcasein micelleواژههای مصوب فرهنگستانانبوهۀ ناشی از بههمچسبیدگی بخشهای منفرد کازئین در هنگام تشکیل دَلَمۀ کازئین
قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِ) کاشی . آجر کاشی : و کان نزولی باصفهان فی زاویة تنسب للشیخ علی بن سهل تلمیذ الجنید و بها حمام عجیب مفروش بالرخام و حیطانه بالقاشانی . (ابن بطوطه ). حیطانها [ حیطان المدارس و الخوانق و الزوایا بالنجف ] بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا لکن لونه اشرق و نقشه احسن . (ا
قاشانیلغتنامه دهخداقاشانی . (اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲ، مکنی به ابواسحاق منسوب به کاشان قم . وی از ابی مصعب احمدبن ابی بکر نهری روایت دارد و از او محمدبن ابراهیم . (الانساب سمعانی ).
حسن کاشانیلغتنامه دهخداحسن کاشانی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) (سیدمیر...) صاحب روزنامه ٔ حبل المتین . رجوع به حسن حبل المتین شود.
حسن کاشانیلغتنامه دهخداحسن کاشانی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) طباطبایی . شاعر بود و در شهر خویش در 941 هَ . ق . درگذشت . و صاحب صبح گلشن آرد که وی خواهرزاده ٔ میر حیدر معمایی بوده است . (ذریعه ج 9 ص 246</spa
خاطری کاشانیلغتنامه دهخداخاطری کاشانی . [ طِ ی ِ ] (اِخ ) یکی از عرفای کاشان است . و هدایت گوید: فقیری آگاه و طالب صحبت اهل اﷲ بوده و در اقالیم مختلفه سیاحت می نمود آخرالامر در هندوستان درگذشت . این رباعی از او نوشته شد:مائیم که نوحه مایه ٔ شادی ماست در عشق اسیر بودن آزادی ماست هر غمزه که
حافظ کاشانیلغتنامه دهخداحافظ کاشانی . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) ملا عبدالصمدبن کمال ، مشهور به قاری و حافظ کاشی . او راست : تجوید تطویل به فارسی و انیس التوابین در اخلاق ، کتاب اخیر در هشت باب است و در آن مؤلف خود را شاگرد شیخ عبدالعالی کرکی (متوفی بسال 940 هَ . ق .) گفته
خیاط کاشانیلغتنامه دهخداخیاط کاشانی . [ خ َی ْیا طِ ] (اِخ ) یکی از شاعران پارسی گوی است و او راست منظومه ای فارسی بنام خیاطنامه . (یادداشت مؤلف ).
غیاث الدینلغتنامه دهخداغیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کاشانی . رجوع به غیاث الدین جمشید کاشانی شود.
حسن کاشانیلغتنامه دهخداحسن کاشانی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) (سیدمیر...) صاحب روزنامه ٔ حبل المتین . رجوع به حسن حبل المتین شود.
حسن کاشانیلغتنامه دهخداحسن کاشانی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) طباطبایی . شاعر بود و در شهر خویش در 941 هَ . ق . درگذشت . و صاحب صبح گلشن آرد که وی خواهرزاده ٔ میر حیدر معمایی بوده است . (ذریعه ج 9 ص 246</spa
خاطری کاشانیلغتنامه دهخداخاطری کاشانی . [ طِ ی ِ ] (اِخ ) یکی از عرفای کاشان است . و هدایت گوید: فقیری آگاه و طالب صحبت اهل اﷲ بوده و در اقالیم مختلفه سیاحت می نمود آخرالامر در هندوستان درگذشت . این رباعی از او نوشته شد:مائیم که نوحه مایه ٔ شادی ماست در عشق اسیر بودن آزادی ماست هر غمزه که
حافظ کاشانیلغتنامه دهخداحافظ کاشانی . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) ملا عبدالصمدبن کمال ، مشهور به قاری و حافظ کاشی . او راست : تجوید تطویل به فارسی و انیس التوابین در اخلاق ، کتاب اخیر در هشت باب است و در آن مؤلف خود را شاگرد شیخ عبدالعالی کرکی (متوفی بسال 940 هَ . ق .) گفته
خیاط کاشانیلغتنامه دهخداخیاط کاشانی . [ خ َی ْیا طِ ] (اِخ ) یکی از شاعران پارسی گوی است و او راست منظومه ای فارسی بنام خیاطنامه . (یادداشت مؤلف ).