کالبدشناسیلغتنامه دهخداکالبدشناسی . [ ب َ / ب ُ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناختن کالبد. علم بر قالب و بدن آدمی یا حیوان .
کالبدشناسیفرهنگ فارسی عمیدعملی که از طریق کالبدشکافی به بررسی ساختمان بدن میپردازد؛ تشریح؛ آناتومی.
کالبدشناسیفرهنگ فارسی معین( ~ . ش ) (حامص .) علم مطالعة ساختمان اندام های جانوران و گیاهان ، آناتومی .
کالبدشناسیanatomy 2واژههای مصوب فرهنگستانبررسی شکل و ساختار ماکروسکوپی بخشهای گوناگون بدن متـ . تشریح 3 * مصوب فرهنگستان اول
کالبدشناسی هنریلغتنامه دهخداکالبدشناسی هنری . [ ب َ / ب ُ ش ِ ی ِ هَُ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شناختن کالبد انسان و یا حیوان و یا احجام و اشکال از نظر هنر و استتیک .
کالبدشناسی کاربردیapplied anatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که در تشخیص و درمان بیماریها کاربرد دارد متـ . کالبدشناسی بالینی clinical anatomy، کالبدشناسی پزشکی medical anatomy
کالبدشناسی هنریلغتنامه دهخداکالبدشناسی هنری . [ ب َ / ب ُ ش ِ ی ِ هَُ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شناختن کالبد انسان و یا حیوان و یا احجام و اشکال از نظر هنر و استتیک .
کالبدشناسی آسیبشناختیpathological anatomy, anatomic pathology/ anatomical pathologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به بررسی ساختار اندامها و بافتهای بیمار و آسیبدیده میپردازد متـ . کالبدشناسی بیمارنگر morbid anatomy
کالبدشناسی اختصاصیspecial anatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به مطالعۀ گروه خاصی از اندامها و قسمتهای بدن و رابطۀ هریک با کارکردهای خاصشان میپردازد
کالبدشناسی اعصابneuroanatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به مطالعۀ دستگاه عصبی میپردازد
ریزکالبدشناسیmicroanatomy, microscopic anatomy/ microscopical anatomy, minute anatomyواژههای مصوب فرهنگستان← بافتشناسی