کاهندهلغتنامه دهخداکاهنده . [ هََ دَ / دِ ] (نف ) کم گرداننده . کم کننده و نقصان دهنده : به مردی فزاینده ٔ عز مؤمن به شمشیر کاهنده ٔ کفر کافر. فرخی سیستانی . || کم شونده . رو به کاهش گذارنده <span c
کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اهنده، کمشونده، نزولی، افتکننده، نقصانیابنده، فرسایشی کمارزش، مستهلک، تقلیلیافته، کاسته، پایین کمارزیابیشده کمبهادهنده، پایینآورنده مخففه
کوچاندهلغتنامه دهخداکوچانده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کوچ داده شده . به کوچ واداشته شده . رجوع به کوچاندن ، کوچانیدن و کوچ دادن شود.
رقم کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قم کاهنده، نقصان، استهلاک، هزینۀ استهلاک، تنزل، کاهش برش، قاچ کسر، تخفیف کسری، کمفروشی تمامراه را نرفتن کمیابی غرامت، جریمه نشت، خروجی آبرفتن، کوتاه شدن، کوتاهی ضایعات، اتلاف کاسته، مفروق اخاذی، رشوه، اخذ اندوخته، پسانداز، صرفهجویی
ازشأنکاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، بدنامکننده، رسواکننده، تحقیرکننده، مفتضح کننده، خفتآور، ذلت بار، تحقیرآمیز، توهینآمیز، انتقادی، تمسخرآمیز ناروا، بدخواهانه، بدخواه
رقم کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قم کاهنده، نقصان، استهلاک، هزینۀ استهلاک، تنزل، کاهش برش، قاچ کسر، تخفیف کسری، کمفروشی تمامراه را نرفتن کمیابی غرامت، جریمه نشت، خروجی آبرفتن، کوتاه شدن، کوتاهی ضایعات، اتلاف کاسته، مفروق اخاذی، رشوه، اخذ اندوخته، پسانداز، صرفهجویی
سوختن کاهندهregressive burningواژههای مصوب فرهنگستانفرایند سوختن سوخت جامد که در آن مشخصات فیزیکی نیرو و فشار و سطح سوختن کاهش مییابد
شیر کاهندهreducing valveواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل ریلی] شیری برای هوا یا بخار که فشار مایع یا هوای ورودی را به فشاری پایینتر و ازپیشتعیینشده میرساند [حملونقل هوایی] شیری که فشار را در سامانه سیال کاهش میدهد تا مقدار فشار در خروجی شیر کاهش یابد متـ . شیر کاهندۀ فشار pressure reducing valve
رقم کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قم کاهنده، نقصان، استهلاک، هزینۀ استهلاک، تنزل، کاهش برش، قاچ کسر، تخفیف کسری، کمفروشی تمامراه را نرفتن کمیابی غرامت، جریمه نشت، خروجی آبرفتن، کوتاه شدن، کوتاهی ضایعات، اتلاف کاسته، مفروق اخاذی، رشوه، اخذ اندوخته، پسانداز، صرفهجویی
ازشأنکاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، بدنامکننده، رسواکننده، تحقیرکننده، مفتضح کننده، خفتآور، ذلت بار، تحقیرآمیز، توهینآمیز، انتقادی، تمسخرآمیز ناروا، بدخواهانه، بدخواه
سوختن کاهندهregressive burningواژههای مصوب فرهنگستانفرایند سوختن سوخت جامد که در آن مشخصات فیزیکی نیرو و فشار و سطح سوختن کاهش مییابد
شیر کاهندهreducing valveواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل ریلی] شیری برای هوا یا بخار که فشار مایع یا هوای ورودی را به فشاری پایینتر و ازپیشتعیینشده میرساند [حملونقل هوایی] شیری که فشار را در سامانه سیال کاهش میدهد تا مقدار فشار در خروجی شیر کاهش یابد متـ . شیر کاهندۀ فشار pressure reducing valve