ترجمه مقاله

کاویدن

kāvidan

۱. جستجو کردن؛ تفحص کردن: ◻︎ بکاوید کالاش را سربه‌سر / که داند که چه یافت زرّ و گهر (عنصری: ۳۵۵).
۲. کندن؛ حفر کردن.
۳. (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] بحث و ستیزه کردن؛ بگومگو کردن.
۴. [قدیمی، مجاز] وررفتن؛ دست زدن.

۱. تفحص کردن، جستجو کردن، کاوش کردن
۲. کندن، حفر کردن،
۳. کندوکاو کردن

ترجمه مقاله