کباسةلغتنامه دهخداکباسة. [ ک ِ س َ ] (ع اِ) خوشه ٔ خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عِذق و آن در نخل بمنزله ٔ خوشه ٔ انگور است . ج ، کبائس . (از اقرب الموارد).
قباسةلغتنامه دهخداقباسة. [ ق َ س َ ] (ع مص ) تیز گشنی شدن نر. (آنندراج ): قبس قباسةً؛ تیز گشنی شد نر. (منتهی الارب ).
قابوسیلغتنامه دهخداقابوسی . (اِخ ) منسوب به قابوس . احمدبن ابراهیم سهل ، مکنی به ابی شجاع . ابوالفضل محمدبن طاهر مقدسی گوید که از قابوسی پرسیدم درباره ٔ این لقب (قابوسی ) گفت من از فرزندان قابوسم . (سمعانی ).
اختلال کابوسیnightmare disorderواژههای مصوب فرهنگستاناختلال خوابی که وجه بارز آن رخداد کابوسهای مکرر است که موجب بیدار شدن فرد از خواب میشود