کنبتلغتنامه دهخداکنبت . [ کَم ْ ب َ / کِم ْ ب ِ ] (اِ) به معنی کبت است که زنبور عسل باشد و بزبان عربی نحل گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نحل و کبت و زنبور عسل . (ناظم الاطباء). رجوع به کبت شود.
زنبورةلغتنامه دهخدازنبورة. [ زُم ْ رَ ] (ع اِ) کبت انگبین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). واحد زنبور یعنی یک کبت انگبین . (ناظم الاطباء). رجوع به همین کلمه شود.
معسلةلغتنامه دهخدامعسلة. [ م َ س َ ل َ ] (ع اِ) شوره ٔ کبت و خلیه ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کندوی کبت و شان انگبین . (ناظم الاطباء). کندو. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از محیط المحیط) (از تاج العروس ج 8 ص 18).
خشاءلغتنامه دهخداخشاء. [ خ َش ْ شا ] (ع اِ) زمین گل و سنگناک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). زمین ریگ سود و جای کوج انگبین . (مهذب الاسماء). || خانه ٔ کبت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || جماعت کبت . (منتهی الارب ).