کتابلغتنامه دهخداکتاب . [ک ِ ] (ع اِ) نامه . ج ، کُتُب ، کُتب . (منتهی الارب ). آنچه در آن نویسند، تسمیة بالمصدر سمی به لجمعه ابوابه و فصوله و مسائله . (از اقرب الموارد). سِفر. (دهار) (نصاب ). مجموعه ٔ خطی یا چاپی . (فرهنگ فارسی معین ).اجتماع چند جزو نوشته شده یا چاپ شده که آنها را بهم منضم ک
کتابلغتنامه دهخداکتاب . [ ک ِ ] (ع مص ) کَتب . کِتابَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). کِتبَة. (اقرب الموارد)(متن اللغة). نبشتن و یقال کتبت بالقلم . (از منتهی الارب ). نگاشتن لفظ به حروف هجاء در چیزی ، مانند خط. (اقرب الموارد). || فرمان راندن . کتب علیه کذا؛ فرمان داد و حکم کرد بر
کتابلغتنامه دهخداکتاب . [ ک ُت ْ تا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاتب . نویسندگان و دانایان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : و اگر اندر اشارتی دینی یا اندر عبارتی تأویل لفظی یا نکته ای یابد که آن میان فضلاء نام آور دنیاوی ، از ادبا و شعرا و کتاب ، معروف نیست . (جامعالحکمتین ، از
کتابدیکشنری عربی به فارسیفصل ياقسمتي از کتاب , مجلد , دفتر , کتاب , درکتاب يادفتر ثبت کردن , رزرو کردن , توقيف کردن , نامه رسمي , نطق , سخنراني , فصاحت و بلا غت , خطابه , سخن , حرف , گفتار , صحبت , گويايي , قوه ناطقه
کتابفرهنگ فارسی عمید۱. نوشته.۲. اوراق چاپشدۀ جلدشده.۳. [قدیمی، مجاز] قرآن.۴. [قدیمی] نامه.⟨ کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتابهای دیگر از پیامبران بنیاسرائیل.