کثرةلغتنامه دهخداکثرة. [ ک َ / ک ِ رَ ] (ع اِمص ) بسیاری . (منتهی الارب ). مقابل قِلَّة. (از اقرب الموارد). کثرت . رجوع به کثرت شود.
کثرةلغتنامه دهخداکثرة. [ ک َ رَ ] (ع مص ) بسیار شدن . (ترجمان جرجانی ) (غیاث اللغات ). بسیار گردیدن . (منتهی الارب ). بسیار و فراوان گردیدن چیزی . (ناظم الاطباء). خلاف قِلَّة. (از اقرب الموارد).
کثراتلغتنامه دهخداکثرات . [ ک َ ث َ ] (ع اِ) ج ِ کثرة. (آنندراج ). و کثرت . (غیاث اللغات ). بسیاریها. افزونیها. (ناظم الاطباء). رجوع به کثرت شود.
وشاءلغتنامه دهخداوشاء. [ وَ ] (ع اِمص ) بسیاری مال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کثرت مال یعنی شتر. (اقرب الموارد). اسم مصدر است . (منتهی الارب ). کثرة الابل . (المنجد).
ناحلةلغتنامه دهخداناحلة. [ ح ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث ناحل است . رجوع به ناحل شود. || شتر سبک اندام . || تیغ تنک باریک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). النواحل ؛ السیوف التی رقت ظباها من کثرة الاستعمال . (المنجد). ج ، نواحل .
متکثرةلغتنامه دهخدامتکثرة. [ م ُ ت َ ک َث ْ ث ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث متکثر. بسیار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.