کاتبینلغتنامه دهخداکاتبین . [ ت ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاتب در حالت نصبی و جری . نویسندگان .- کرام الکاتبین ؛ فرشتگان نویسنده ٔ کارهای خوب و بد : تو پنداری که بدگو رفت و جان بردحسابش با کرام الکاتبین است .حافظ.<b
ابورزینلغتنامه دهخداابورزین . [ اَ رَ ] (اِخ ) عقیلی لقیطبن عامر یا لقیطبن صبرةبن المنتفق . یکی از صحابه ٔ کرام است .