ترجمه مقاله

کرانه

karane

۱. ساحل؛ کنار.
۲. طرف؛ سو.
۳. [قدیمی] انتها؛ پایان: ◻︎ خدای را مددی ای دلیل راه حرم / که نیست بادیهٴ عشق را کرانه پدید (حافظ: ۴۶۴).
⟨ کرانه کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
۱. به پایان رساندن.
۲. (مصدر لازم) [مجاز] منحرف شدن.

۱. جانب، جهت، طرف
۲. افق، ساحل، کنار، کناره، طره، عرض
۳. گوشه
۴. ناحیه

ترجمه مقاله