کربنلغتنامه دهخداکربن . [ ک َ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از عناصر شیمیایی است که به طور فراوان در اکثر ترکیبات آلی و معدنی وجود دارد و خالص هم در طبیعت یافت می شود. جزء اعظم ترکیب چوب و زغال سنگ و نفت از کربن است و قسمت اعظم بدن موجودات زنده ازترکیبات کربنی است . علامت شیمیایی این عنصر <span cl
کربنلغتنامه دهخداکربن . [ ک ِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نشتا در شهرستان شهسوار. کوهستانی ،سردسیر و سکنه ٔ آن 150 تن است . شغل اهالی آنجا گله داری است و در زمستان برای تعلیف به حدود دینارسرا و سیاه مشته می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl
کربنفرهنگ فارسی عمیدعنصر غیرفلزی جامد که در طبیعت به حالتهای مختلف مانند الماس، گرافیت، دوده، زغال، و کک یافت میشود.
کربن گیریلغتنامه دهخداکربن گیری . [ ک َ ب ُ ] (حامص مرکب ) فوتوسنتز عملی است که رستنی های سبز در برابر نور انجام می دهند به این طریق که انیدرید کربنیک را می گیرند و اکسیژن پس می دهند. و نتیجه اش تأمین مواد غذائی مورد نیاز گیاه و ساختن ذخائرمختلفه ٔ گیاهی در اندامهای مختلف [ برگ ، ساقه ، گل ، ریشه
خزانۀ کربنcarbon pool, carbon reservoirواژههای مصوب فرهنگستانمخزنی که کربن در آن انباشته یا از آن آزاد میشود
تراز کربنcarbon balance, carbon budgetواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان میزان ورودی و خروجی کربن در یک مخزن
ترسیب کربنcarbon sequestration, C sequestrationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند جذب و ذخیرۀ کربن در بومسازگان جنگل
ردپای کربنcarbon footprintواژههای مصوب فرهنگستانمعیار اندازهگیری سهم فعالیتهای انسان در تولید گازهای گلخانهای برحسب واحد کربندیاکسید
کربناتلغتنامه دهخداکربنات . [ ک َ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) املاح اسید کربنیک را گویند، از قبیل : کربنات سدیم و کربنات سرب و غیره . (از فرهنگ فارسی معین ). برای اطلاع بیشتر درباره ٔ کربناتها رجوع به گیاه شناسی ثابتی ، کارآموزی داروسازی و روش تهیه ٔ مواد آلی شود.
کربنیتلغتنامه دهخداکربنیت . [ ک َ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) کاربنیت . ماده ٔ قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیرهای معدنی پیدا می شود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا می باشد و منظر کدر و ماتی دارد اما برعکس آنها با شعله ٔ پر نور و روشنی می سوزد. ترکیب کاربنیت تقریباً
کربن گیریلغتنامه دهخداکربن گیری . [ ک َ ب ُ ] (حامص مرکب ) فوتوسنتز عملی است که رستنی های سبز در برابر نور انجام می دهند به این طریق که انیدرید کربنیک را می گیرند و اکسیژن پس می دهند. و نتیجه اش تأمین مواد غذائی مورد نیاز گیاه و ساختن ذخائرمختلفه ٔ گیاهی در اندامهای مختلف [ برگ ، ساقه ، گل ، ریشه
کربناتلغتنامه دهخداکربنات . [ ک َ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) املاح اسید کربنیک را گویند، از قبیل : کربنات سدیم و کربنات سرب و غیره . (از فرهنگ فارسی معین ). برای اطلاع بیشتر درباره ٔ کربناتها رجوع به گیاه شناسی ثابتی ، کارآموزی داروسازی و روش تهیه ٔ مواد آلی شود.
کربنیتلغتنامه دهخداکربنیت . [ ک َ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) کاربنیت . ماده ٔ قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیرهای معدنی پیدا می شود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا می باشد و منظر کدر و ماتی دارد اما برعکس آنها با شعله ٔ پر نور و روشنی می سوزد. ترکیب کاربنیت تقریباً
تتراکلرور دوکربنلغتنامه دهخداتتراکلرور دوکربن . [ ت ِ ل ُ دُ ک َ ب ُ ] (اِ) خواص فیزیکی و شیمیایی : مایعی است بی رنگ ، خنثی ،قابل اشتعال با طعمی لب گز و شیرین و سنگین تر از آب (وزن مخصوص آن 1/62 میباشد). با بوئی نزدیک ببوی اتریا بوی کلروفرم تقریباً در آب غیرمحلول میباشد.
خزانۀ کربنcarbon pool, carbon reservoirواژههای مصوب فرهنگستانمخزنی که کربن در آن انباشته یا از آن آزاد میشود
تراز کربنcarbon balance, carbon budgetواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان میزان ورودی و خروجی کربن در یک مخزن
ترسیب کربنcarbon sequestration, C sequestrationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند جذب و ذخیرۀ کربن در بومسازگان جنگل