کرپانفرهنگ فارسی عمیددر آیین زردشتی، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمیشنود. Δ در زمان زردشت کسانی را که به تعلیمات گوش نمیدادند و مخالفت میکردند کاوی و کرپان میخواندند.
کرپانفرهنگ فارسی معین(کَ) (ص .) 1 - در اصطلاح زرتشتیان ، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمی شنود. 2 - کسانی که پیام زردشت را نمی شنیدند و نمی پذیرفتند.
قرانلغتنامه دهخداقران . [ ق ِ ] (ع مص ) مقارنه . یار کردن دو چیز را با هم .(منتهی الارب ). || در نزد منجمان از انواع نظر است ، و آن را مقارنه نیز گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به نظر و مقارنه شود: قران دو ستاره ؛ مقارنه ٔ آن دو. || (اِمص ) حالت به هم آمدن دو ستاره در برجی . (صراح ).
کیرانلغتنامه دهخداکیران . (اِخ ) شهری است میان تبریز و بیلقان . (منتهی الارب ). شهری است میان آذربایجان بین تبریز و بیلقان . (از معجم البلدان ).
کیرانلغتنامه دهخداکیران . (ع اِ) ج ِ کیر. (منتهی الارب ). (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به کیر(ع اِ) شود. || ج ِ کور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ کور، به معنی پالان یا با ساختگی آن . (آنندراج ). رجوع به کور (ع اِ) شود.
کیریانلغتنامه دهخداکیریان . (اِ) به معنی فدا و قربان باشد، و آن بدلی است که خود را / دیگری را بدان از بلا برهانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کیریان به یای حطی به وزن میهمان ، در برهان فدا و قربان ، و این تصحیف است . صحیح کربان به وزن و معنی قربان است