قطعۀ بریدهشده از خربزه یا هندوانه؛ قاش؛ قاچ: ◻︎ ماند کرچی گفت این را من خورم / تا چه شیرینخربزهست این بنگرم (مولوی: ۲۴۸).
〈 کرچکرچ: [قدیمی] قطعهقطعه؛ تکهتکه؛ قاشقاش: ◻︎ به تیغ اگر بکند کرچکرچ پهلویم / بهسان خربزۀ نرم دلخموشم من (سیفی بدیعی: لغتنامه: کرچکرچ).