کره کرهلغتنامه دهخداکره کره . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . کوهستانی و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کره کرهلغتنامه دهخداکره کره . [ ک َ رَ ک َ رَ ] (اِخ ) امیرآباد. دهی است از توابع تنکابن مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 106 و ترجمه ٔ آن ص 144).
کرچهلغتنامه دهخداکرچه . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ) لیقه و پنبه و یا ابریشم خام که در دوات گذاشته مرکب تحریر و سیاهی روی آن ریزند و از آن تحریر کنند. (ناظم الاطباء).
کرچهلغتنامه دهخداکرچه . [ ک ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) خانه ای که فالیزبانان و مزارعان در مزرعه از چوب و علف سازند. (برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سکرچهلغتنامه دهخداسکرچه . [ س ُ ک ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) پیمانه ای است . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). || ظرفی است . (آنندراج ).
کرچهلغتنامه دهخداکرچه . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ) لیقه و پنبه و یا ابریشم خام که در دوات گذاشته مرکب تحریر و سیاهی روی آن ریزند و از آن تحریر کنند. (ناظم الاطباء).
کرچهلغتنامه دهخداکرچه . [ ک ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) خانه ای که فالیزبانان و مزارعان در مزرعه از چوب و علف سازند. (برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).