ترجمه مقاله

کس

kas

۱. شخص؛ ذات؛ آدمی‌؛ مردم: ◻︎ کس نیاموخت علم تیر از من / که مرا عاقبت نشانه نکرد (سعدی: ۷۹).
۲. [مجاز] خویش؛ خویشاوند.
۳. [مجاز] یار؛ همدم.

۱. خویشاوند، خویش، قوم
۲. آدم، بابا، تن، شخص، فرد،
۳. انیس، مونس
۴. همدم، یار

ترجمه مقاله