لغتنامه دهخدا
کسح . [ ک َ ] (ع مص ) روفتن خانه را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). روفتن خانه را و جاروب کردن . (ناظم الاطباء). || رندیدن و ربودن باد خاک را و روفتن زمین را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). روفتن باد خاک را از زمین . (از اقرب الموارد). || پاک کردن چاه و مانند آنرا. (ا