ترجمه مقاله

کسل

kasal

۱. سستی کردن.
۲. کاهلی؛ بی‌حالی؛ تنبلی.

۱. بیحال، خسته، فرسوده
۲. دردمند، مریض، ناخوش
۳. تنبل، سست، کاهل، ناتوان

ترجمه مقاله