ترجمه مقاله

کله

kalle

۱. سر انسان یا حیوان؛ سر.
۲. [مجاز] عقل؛ ذهن؛ ضمیر.
۳. صفت [عامیانه، مجاز] باهوش؛ بااستعداد: عجب آدم کله‌ای بود!.
۴. (اسم) نوک؛ سر.
۵. (زیست‌شناسی) [عامیانه] قسمتی از سبزی که به ساقه یا ریشه متصل است: کلهٴ بادنجان.
۶. (اسم) [عامیانه] واحد شمارش بعضی اشیا به ویژه اشیای خوراکی: دو کله سیر.
۷. (زیست‌شناسی) استخوان سر؛ جمجمه.
⟨ کله‌پا شدن: (مصدر لازم) [عامیانه] به‌سر درآمدن؛ از پا درآمدن؛ سرنگون شدن.

۱. راس، سر، مخ
۲. قله
۳. فکر، مغز

ترجمه مقاله