ترجمه مقاله

کمند

kamand

۱. طنابی بلند با سری حلقه‌مانند برای گرفتار کردن انسان یا حیوان.
۲. [مجاز] آنچه به‌وسیلۀ آن کسی را اسیر و گرفتار کنند؛ دام: پسرک سرانجام در در کمند او افتاد.
۳. زلف؛ گیسو.
⟨ کمند انداختن: (مصدر لازم) [قدیمی] به کار بردن کمند برای گرفتار ساختن کسی یا حیوانی یا برای بالا رفتن از جایی.

طناب، مقود

ترجمه مقاله