کمپوتلغتنامه دهخداکمپوت . [ ک ُ] (فرانسوی ، اِ) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته شده ، و آن اقسامی دارد: کمپوت آلبالو، کمپوت به ، کمپوت توت فرنگی ، کمپوت تمشک ، کمپوت سیب ، کمپوت گلابی ، کمپوت گوجه . (فرهنگ فارسی معین ). کمپت . خوشاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
قمودلغتنامه دهخداقمود. [ ق ُ ] (اِمص ) کلابیگی چشم از ادامة نظر در چیزهای سپید یا نور و روشنائی سخت . (یادداشت مؤلف ).
کمپوت سازیلغتنامه دهخداکمپوت سازی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) ساختن و تهیه کردن کمپوت . و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.
سفر حومهـ شهریcommuteواژههای مصوب فرهنگستانسفر برای مراجعه به منزل یا رفتن به محل کار از حومه به داخل شهر یا برعکس
مزایدة قیمتنخست،حراج قیمتنخستfirst price sealed-bid auctionواژههای مصوب فرهنگستانحراج پاکتبستهای که در آن پیشنهاددهندة بالاترین قیمت، برندة حراج است
کمپوت سازیلغتنامه دهخداکمپوت سازی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) ساختن و تهیه کردن کمپوت . و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.
کمپوت سازیلغتنامه دهخداکمپوت سازی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) ساختن و تهیه کردن کمپوت . و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.