کنترباسلغتنامه دهخداکنترباس . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) بزرگترین و بم ترین آلات موسیقی ، و آن از سازهای اصلی و شبیه ویولن و ویولن سل است ، ولی انتهایش به زمین متکی است و نوازنده ، آن را ایستاده می نوازد. (از فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از شیپور که صدای آن یک اکتاو از باس معمولی بم تر است . (از لارو
کنترباسفرهنگ فارسی عمیدساز زهی شبیه ویولنسل ولی بزرگتر و با صدای بمتر که هنگام نواختن انتهای آن بر روی زمین قرار میگیرد و نوازنده بهصورت ایستاده آن را مینوازد.
کنترباسفرهنگ فارسی معین(کُ تِ) [ فر. ] (اِ.) بزرگترین و بم ترین آلات موسیقی و آن از سازهای اصلی و شبیه ویولن و ویولن سل است ولی انتهایش به زمین متکی است و ایستاده نواخته می شود.
پایۀ تحتانیendpinواژههای مصوب فرهنگستانمیلۀ قابلتنظیمی که بر بخش تحتانی ویلنسل یا کنترباس نصب میشود متـ . پایه 4
آرشهفرهنگ فارسی معین(ش ِ) [ فر. ] ( اِ.) چوب باریکی که روی آن چند رشته موی اسب کشیده و برای نواخت ن سازهای زهی مانند ویولون ویولونسل و کنترباس و... به کار می رود.
سازهای زهی (رشتهای)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زهی (رشتهای)، کمانچه، ویلن، ویولنسل، ویولا، کنترباس عود، گیتار، ماندولین چنگ، هارپ، قانون تار▼، سهتار سیتار سازهای مضرابی آرشه
سازلغتنامه دهخداساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازند مثل دف و چنگ و سِتار. (غ