ترجمه مقاله

کندن

kandan

۱. بیرون آوردن خاک و ایجاد گودال؛ حفر کردن: زمین را کند.
۲. جدا کردن چیزی از چیز دیگر: چسب را از روی شیشه کند.
۳. درآوردن لباس: جورابش را کند.
۴. ایجاد کردن نقش و نگار یا نوشته بر سنگ، چوب، یا فلز؛ حکاکی کردن: نام او را پایین مجمسه کنده بودند.
۵. (مصدر لازم) [مجاز] جدا شدن از فردی که قبلا مورد علاقه بوده؛ ترک کردن.
۶. (مصدر متعدی) خراب و ویران کردن.

۱. حفاری، حفر، گود کردن
۲. حکاکی
۳. بریدن، جدا کردن، قطع کردن

ترجمه مقاله