کنسرولغتنامه دهخداکنسرو. [ ک ُ س ِرْوْ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ خوراکی که آن را به صورت استریلیزه در قوطی یا محفظه ای کاملاً مسدود نگهداری کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
کنسرواتوارلغتنامه دهخداکنسرواتوار. [ ک ُ س ِرْ ] (فرانسوی ، اِ) مدرسه ای که در آنجا موسیقی ، تئاتر و هنرهای نمایشی را تدریس کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
conservesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحافظت می کند، کنسرو، از صدمه محفوظ داشتن، کنسرو تهیه کردن، نگه داری کردن
کنسرواتوارلغتنامه دهخداکنسرواتوار. [ ک ُ س ِرْ ] (فرانسوی ، اِ) مدرسه ای که در آنجا موسیقی ، تئاتر و هنرهای نمایشی را تدریس کنند. (فرهنگ فارسی معین ).