کیالغتنامه دهخداکیا. (ص ، اِ) به معنی کی است که پادشاه بزرگ جبار باشد. (برهان ). به معنی پادشاه بزرگ . (آنندراج ). کی و پادشاه بزرگ . (ناظم الاطباء). پادشاه . (فرهنگ فارسی معین ) : ازکیا درگیر کز زر یافت تاج تا شبانی کز گیا دارد کلاه . خا
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
قاه قاهلغتنامه دهخداقاه قاه . (اِ صوت ) خندیدن به آواز بلند را گویند. (برهان ). قهقهه . (حاشیه ٔ برهان دکتر معین ) : زده خنده بر روی خواهندگان دهان زر از جودتو قاه قاه .کمال الدین اسماعیل .
کیابیالغتنامه دهخداکیابیا. (اِ مرکب ) در تداول عامه ، کوکبه . جاه و جلال . حشمت . (فرهنگ فارسی معین ).
کیارودلغتنامه دهخداکیارود. (اِخ ) رودخانه ای است که به بحر خزر می ریزد ومحل صید ماهی می باشد. (از جغرافیای طبیعی کیهان ).
کیاکالغتنامه دهخداکیاکا. (اِخ ) نام محلی کنارراه قزوین و همدان میان سیراب و جامیشلو واقع در 306 هزارگزی تهران . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) جمال الدین (کیا...). رجوع به احمد (کیا جمال الدین ...) شود.
کیابیالغتنامه دهخداکیابیا. (اِ مرکب ) در تداول عامه ، کوکبه . جاه و جلال . حشمت . (فرهنگ فارسی معین ).
کیارودلغتنامه دهخداکیارود. (اِخ ) رودخانه ای است که به بحر خزر می ریزد ومحل صید ماهی می باشد. (از جغرافیای طبیعی کیهان ).
کیاکالغتنامه دهخداکیاکا. (اِخ ) نام محلی کنارراه قزوین و همدان میان سیراب و جامیشلو واقع در 306 هزارگزی تهران . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کیاسملغتنامه دهخداکیاسم . [ ک َ س ِ ] (اِخ ) فرزندان کیسم که درگذشتند. (منتهی الارب ). فرزندان کیسم که پدر گروهی از تازیان بود، و اکنون منقرض شده اند. (از ناظم الاطباء). رجوع به کیسم شود.
داورکیالغتنامه دهخداداورکیا. [ وَ ] (اِخ ) خطاطست . رجوع به نمونه ٔ خطوط خوش کتابخانه ٔ شاهنشاهی ایران شود.
دکیالغتنامه دهخدادکیا. [ دَ ] (هزوارش ، فعل ) به لغت زند و پازند، به معنی پاک شوم و طاهر گردم . (برهان ).
حسن کیالغتنامه دهخداحسن کیا. [ ح َ س َ ] (اِخ ) عبداﷲ افندی در خاتمه ٔ ریاض العلماء گفته است : «حسکه (با ها و بی الف ) و حسکا (الف بدون ها) مخفف «حسن کیا» است . (از نقض الفضائح حاشیه ٔ 10 ص 184 و 97</s
چیتاوکیالغتنامه دهخداچیتاوکیا. [ وِ ] (اِخ ) شهری در جزیره ٔ مالت است . در 10هزارگزی شهر والتا،کوهی با قله ٔ بزرگ دارد که برای بازی اسکی بسیار مناسب است و بناهایی جهت اسکی بازان در آن ساخته اند. این شهر دارای کلیسای بزرگ و تاریخی است و در زیر آن غاری است که گویند
چاناکیالغتنامه دهخداچاناکیا. (اِخ ) نام وزیر چاندرا گوپتا امپراطور هندوستان «کلمه شاناق باید معرب از اسم هندی چاتاکیا وزیر معروف چاندرا گوپتا امپراطور هندوستان باشد که در حدود 321 الی 298 ق م . سلطنت میکرده است این چاناکیا مردی