ترجمه مقاله

کیل

kil

۱. خمیده؛ کج: ◻︎ بتی که قدش چون قول عاشق آمد راست / مهی که قولش چون پشت عاشق آمد کیل (قطران: ۲۱۶).
۲. آرزومند.

۱. اندازه، پیمانه، کیله
۲. پیمودن، سنجش، سنجیدن
۳. ازگیل

ترجمه مقاله