گاتفرهنگ فارسی عمیدنخستین منظومۀ ایرانی که از روزگار کهن باقی مانده و قسمت عمدۀ آن سخنان زردشت است که شامل ۱۷ فصل و ۲۳۸ قطعه یا ۸۹۶ بیت است؛ کهنترین و مقدسترین قسمت اوستا؛ سرودهای زردشت؛ گاثان؛ گاتها.
گاتلغتنامه دهخداگات . (اِ) در زبان پهلوی از اوستائی «گاثا» به معنی سرود و مخصوصاً سرود دینی . رجوع به گاتها شود.
هت هتلغتنامه دهخداهت هت . [ هََ هََ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان شتررا بر آب زجر کنند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). صوتی است که بدان شتر را به سوی آب رانند. (اقرب الموارد). اذا وقف البعیر علی الردهة فلاتقل له هت هت ، مثلی است که برای ترک اصرار در پند و اندرز در مورد کسی که هوش وی آشکار
گاتولغتنامه دهخداگاتو. [ ت ُ ] (اِخ ) ژاک ادوار. نام پیکرنگار و کنده کار ممتاز فرانسوی . وی بسال 1788م . در پاریس تولد و در 1881 م . بدانجا وفات یافت .
گاتهالغتنامه دهخداگاتها. (اِخ ) کهنه ترین و مقدسترین قسمت اوستا گاتها میباشد که در میان یسنا جای داده شده است در خود اوستا گاثا و در پهلوی گاس آمده و جمع آن گاسان میباشد و گاسانیک ترکیب صفتی آن است یعنی مربوط به گاتها در پهلوی نیز بطور خصوصی هر فرد از اشعار گاتها را (گاس ) گویند در سانسکریت هم
گاتیلغتنامه دهخداگاتی . (اِخ ) دهی است کوچک ازبخش قصر قند واقع در شهرستان چاه بهار، در 15 هزارگزی شمال قصرقند کنار راه مالرو قصرقند به چانف . دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8</sp
گاتولغتنامه دهخداگاتو. [ ت ُ ] (اِخ ) ژاک ادوار. نام پیکرنگار و کنده کار ممتاز فرانسوی . وی بسال 1788م . در پاریس تولد و در 1881 م . بدانجا وفات یافت .
گاتهالغتنامه دهخداگاتها. (اِخ ) کهنه ترین و مقدسترین قسمت اوستا گاتها میباشد که در میان یسنا جای داده شده است در خود اوستا گاثا و در پهلوی گاس آمده و جمع آن گاسان میباشد و گاسانیک ترکیب صفتی آن است یعنی مربوط به گاتها در پهلوی نیز بطور خصوصی هر فرد از اشعار گاتها را (گاس ) گویند در سانسکریت هم
گاتیلغتنامه دهخداگاتی . (اِخ ) دهی است کوچک ازبخش قصر قند واقع در شهرستان چاه بهار، در 15 هزارگزی شمال قصرقند کنار راه مالرو قصرقند به چانف . دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8</sp
چوگاتلغتنامه دهخداچوگات . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. 250 تن سکنه دارد. آب آن از باران . محصولش حبوبات ، ذرت و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
کاته گاتلغتنامه دهخداکاته گات . [ ت ِ ] (اِخ ) بغاز بین سوئد و دانمارک که به دریای شمال بوسیله ٔ «اسکاژراک » و به «بالتیک » توسط «سوند» و «بلتس ها» می پیوندد.
هاروگاتلغتنامه دهخداهاروگات . [ رُ ] (اِخ ) قریه ای از بریتانیای کبیر که 50500 تن سکنه دارد و دارای آبهای معدنی است .
اشتودگاتلغتنامه دهخدااشتودگات . [ اَ ت َ وَ ] (اِخ ) نام دومین قسمت گاتهای اوستا. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 128). و رجوع به فهرست اعلام همان کتاب شود.