دَرنِشینhatch-rest bar, ledge bar, hatch-rest section, hatch bearer, hatch-ledge bar, hatch zeeواژههای مصوب فرهنگستاننبشی فلزی به شکل Z که بهعنوان پایة نگهدارندة درِ انبار، دورتادور دهانة آن نصب میشود
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پرهیزانۀ اسیدسازacid-ash diet, acid-ash food, acid-ash residueواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رژیم غذایی که در آن مقدار مواد غذایی اسیدساز بیشتر از مواد غذایی قلیاساز است
پرهیزانۀ قلیاسازalkaline-ash diet, alkaline-ash food, alkaline-ash residueواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رژیم غذایی که در آن مقدار مواد غذایی قلیاساز بیشتر از مواد غذایی اسیدساز است
دریچة ورودیbooby hatch, companion hatchواژههای مصوب فرهنگستاندهانة ورودی کوچکی برای تردد از عرشة آزاد در کشتی یا انبار بدون باز کردن درِ انبار
اخفرهنگ فارسی عمیدهنگام شادی، غم، درد، و تٲسف گفته میشود: ◻︎ اخاخی برداشتی ای گیجگاج / تا که کالای بدت یابد رواج (مولوی: ۶۰۳).
تاگاجلغتنامه دهخداتاگاج . (اِ مرکب ، ق مرکب ) بمعنی یکتا گاه و یک بار باشد. (جهانگیری ) : زهی دولت که من دارم که دیدم چو تو ممدوح مکرم را بتاگاج . سوزنی (از جهانگیری ).مؤلف انجمن آرا آرد: در جهانگیری نوشته تاگاج ، یک تا گاه و بیکبا
تاگاجلغتنامه دهخداتاگاج . (اِ مرکب ، ق مرکب ) بمعنی یکتا گاه و یک بار باشد. (جهانگیری ) : زهی دولت که من دارم که دیدم چو تو ممدوح مکرم را بتاگاج . سوزنی (از جهانگیری ).مؤلف انجمن آرا آرد: در جهانگیری نوشته تاگاج ، یک تا گاه و بیکبا
کنگاجلغتنامه دهخداکنگاج . [ ک َ ] (اِ) سرطان و خرچنگ .(برهان ). سرطان . (ناظم الاطباء) (از بحر الجواهر).
کنگاجلغتنامه دهخداکنگاج . [ ک ِ / ک َ ] (ترکی - مغولی ، اِ) مشورت باشد یعنی به واسطه ٔ کاری و مهمی با شخصی صلاح بینند و مشورت کنند. (برهان ). به معنی کنگاش . به عربی مشورت گویند. (فرهنگ رشیدی ). صلاح و پند و نصیحت و مشورت و تدبیر. (ناظم الاطباء). کَنگاش . و رج
ناگاجلغتنامه دهخداناگاج . (ق مرکب ) بر وزن و معنی ناگاه است و بیکبار هم گویندش . (برهان قاطع). تبدیل ناگاه است . (انجمن آرا). مبدل ناگاه است . (فرهنگ نظام ). ناگاه . (غیاث اللغات ). || بیوقت . نابگاه . نابهنگام .ناگاه . رجوع به همین کلمه شود.