گازکربنیکفرهنگ فارسی عمیدگازی بیرنگ، بیبو، و سنگینتر از هوا که در جو زمین وجود دارد و در تولید قند، نوشابه، و بیکربنات دوسود بهکار میرود؛ دیاکسید کربن؛ آنیدرید کربنیک.
شِکُفتbloom 2واژههای مصوب فرهنگستانآزاد شدن گازکربنیک بهصورت حباب براثر تماس آب با قهوۀ تازهآسیاشده متـ . شِکُفت قهوه coffee bloom
سودافرهنگ فارسی عمید۱. نوشابۀ گازدار حاوی گازکربنیک.۲. مادۀ قلیایی سفیدرنگ، بیبو و تلخ که در صنایع شیشهسازی و مواد غذایی بهکار میرود؛ آب سودا.
هوافرهنگ فارسی عمید۱. (شیمی) گازی بیرنگ و بیبو و بیطعم، مرکب از یکپنجم اکسیژن و چهارپنجم ازت بهعلاوۀ بخار آب، گازکربنیک، و مقدار کمی از بعضی گازهای دیگر که جو کرۀ زمین را فراگرفته اما دیده نمیشود و فقط هنگام وزش باد وجود آن احساس میشود.۲. وضع جوّی.۳. [مجاز] آسمان.۴. [عامیانه، مجاز] اندازه؛ مق
تخمیرفرهنگ فارسی عمید۱. خمیر کردن؛ سرشتن.۲. مایه زدن به خمیر.۳. رسیدن شراب.۴. (شیمی) فعلوانفعال شیمیایی که در آن باسیلها و باکتریها مواد قندی را به الکل و انیدریدکربنیک تبدیل میکنند. در اثر تخمیر ترکیب شیمیایی ماده و طعم و بو و شکل آن تغییر مییابد.⟨ تخمیر شیری: (شیمی) تخمیری که ترش شدن
مخمرلغتنامه دهخدامخمر. [ م ُ خ َم ْ م ِ ] (ع ص ) پوشاننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || می گر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). می گر و کسی که شراب می سازد. (ناظم الاطباء). || کسی که خمیر می کند و خباز و نانوا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب ا