گاوخانیلغتنامه دهخداگاوخانی . (اِخ ) در ترجمه ٔ محاسن اصفهان در وصف رویدشت آمده است که : فی الجمله ولایتی به انواع عمارت و زراعت پیراسته و اهالی به اصناف مروت و فتوت آراسته . به اقصای آن زمینی است مبسوط بر مسافتی مضبوط که آن هجده فرسنگ است در دو فرسنگ و بر آنجا مغیضی معروف به گاوخانی ، خاصیت آن
گاوخانیلغتنامه دهخداگاوخانی . (اِخ ) در بلوک موسوم به روی دشت اصفهان زمینی است که فواضل آبهای زنده رود در آن زمین جمع شده به چاهی فرومیرود که آن را گاوخانی گویند و اینکه بعضی گاوخوانی نویسند خطا است چه معنی لغت را ندانسته و خانی بمعنی چاه و گاو بمعنی بزرگ است و این مرکباً افاده ٔ معنی چاه بزرگ ک
گاوخونیلغتنامه دهخداگاوخونی . (اِخ ) رودخانه ٔ زاینده رود که از ارتفاعات زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد. پس از عبور از منطقه ٔ بختیاری و شهر اصفهان در خاور شهرستان اصفهان در انتهای دهستان رودشت در باطلاق گاوخونی فرومیرود طول و عرض باطلاق مزبور در حدود 5در <span cl
باطلاق گاوخونیلغتنامه دهخداباطلاق گاوخونی . [ ق ِ ] (اِخ ) باطلاقی در جنوب شرقی اصفهان که بقایای زاینده رود در آن فرو میرود. رجوع به گاوخونی شود.
گاوخانهلغتنامه دهخداگاوخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، واقع در 45000گزی جنوب خاوری همدان و 150000گزی خاور راه شوسه ٔ همدان به ملایر. کوهستانی ، سردسیر، دارای <span class="hl" dir="ltr"
گاوخانهلغتنامه دهخداگاوخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 39 هزارگزی جنوب فرمهین و 18 هزارگزی اراک . دشت ، سردسیر، دارای 816 تن سکنه . آب آن از ق
گاوخونیلغتنامه دهخداگاوخونی . (اِخ ) رودخانه ٔ زاینده رود که از ارتفاعات زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد. پس از عبور از منطقه ٔ بختیاری و شهر اصفهان در خاور شهرستان اصفهان در انتهای دهستان رودشت در باطلاق گاوخونی فرومیرود طول و عرض باطلاق مزبور در حدود 5در <span cl
جاخوانیلغتنامه دهخداجاخوانی . [ خوا / خا ] (اِخ ) نام ایستادنگاه آبی است در ناحیه ٔ رویدشت . در ترجمه ٔ محاسن اصفهان در ذیل بیان نواحی اصفهان و رویدشت چنین آمده : «به اقصای آن [رویدشت ] زمینی هست مبسوط بر مسافتی مضبوط که آن هجده فرسنگ است در دو فرسنگ و بر آنجا م
خانیلغتنامه دهخداخانی . (اِ) حوض و چشمه ٔ آب را گویند .(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : دو خانی پدید آید اندر دو چشم از آن روی ناری و زلف دخانی . قطران .گوید این خاقانی دریامثابت خود منم خوانمش خاقانی اما از میان افتاده
زاینده رودلغتنامه دهخدازاینده رود. [ ی َ دَ / دِ ] (اِخ ) معروف است و نام رود مشهور اصفهان است . (آنندراج ). نام رودخانه ٔ اصفهان است و زنده رود هم همان است . (فرهنگ نظام ). در مرآت البلدان آمده : زاینده رود که آنرا زنده رود نیز گویند، از رودهای نامی دنیا است و اکا