سرموجلغتنامه دهخداسرموج . [ س َ ] (معرب ، اِ مرکب ) نوعی از موزه . چارق . پاتاوه .گتر . (دزی ج 1 ص 650).
gambadoدیکشنری انگلیسی به فارسیقماربازی، جفتک، گتر، طفره، چکمه رکابی و ساقه بلند سواری، زنگار یا پا پیچ سوار کاری
gambadosدیکشنری انگلیسی به فارسیگامبادوس، جفتک، گتر، طفره، چکمه رکابی و ساقه بلند سواری، زنگار یا پا پیچ سوار کاری