ترجمه مقاله

گذر

gozar

۱. = گذشتن
۲. گذرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زودگذر، دیرگذر.
۳. (اسم مصدر) عبور؛ گذشتن از جایی.
۴. (اسم) محل عبور.
⟨ گذر دادن: (مصدر متعدی) راه دادن؛ اجازۀ عبور دادن: ◻︎ در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را (حافظ: ۲۶).
⟨ گذر داشتن: راه داشتن؛ عبور کردن.
⟨ گذر کردن: (مصدر لازم) گذشتن و عبور کردن از جایی.

۱. آمدورفت، تردد، عبور، گذار، گذشتن، مرور، مسیر
۲. کوچه، گذرگاه، معبر

ترجمه مقاله