۱. چرخ زدن چیزی به دور خود.
۲. راه رفتن به قصد تفرج.
۳. جریان.
۴. جابهجایی.
〈 گردش دادن: (مصدر متعدی) گرداندن کسی یا چیزی در جایی.
〈 گردش کردن: (مصدر لازم)
۱. دور زدن.
۲.تفریح کردن؛ گشتن.
۱. پرسه، پیکنیک، تفرج، تفریح، سیاحت، گشت، هواخوری
۲. جولان، حرکت، دور، دوران، سیر
۳. تغییر، دگرگونی