رذیلهلغتنامه دهخدارذیله . [ رَ ل َ ] (ع ص ) ناشایسته و زشت و دون و فرومایه . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) رَذیلة. رَذیلت . ناکسی و فرومایگی . (غیاث اللغات از صراح اللغه و منتخب اللغات ).
رذیلةلغتنامه دهخدارذیلة. [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) رذیلت . ناکسی و حقارت . ضد فضیلة. (ناظم الاطباء). ناکسی . ضد فضیلت . (منتهی الارب ). ناکسی . مقابل فضیلت . (آنندراج ). ج ، رَذائِل . و رجوع به رذیله شود. || (ص ) زن ناکس و فرومایه . (آنندراج ) (غیاث اللغات از صراح اللغه و منتخب اللغات ).- <span
دارگردلهلغتنامه دهخدادارگردله . [ گ ِ دِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی ، بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 35000 گزی جنوب خاوری مهاباد و 23000 گزی باختر راه شوسه ٔ بوکان به میاندوآب واقع و محلی است کوهستانی . معتدل مالاریائی .
کاریزگردلهلغتنامه دهخداکاریزگردله . [ گ ُ دِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 34هزارگزی جنوب خاوری فریمان و 8هزارگزی خاور مالرو عمومی فریمان .دامنه و معتدل و سکنه ٔ آن 132