لغتنامه دهخدا
دورگرد. [ گ َ ] (نف مرکب ) که درمسافتی دور بگردد و سیر کند. که دور از شخص سیر و گردش کند. که از دور سیر کند. که دورادور گردندگی دارد. (یادداشت مؤلف ). دورسیر. (آنندراج ) : من به حسرت دورگرد و مدعی مغرور وصل ای محبت خاک بر سر باد تأثیر ترا.<br