گردنکش.
سرکش؛ طغیانکننده؛ گردنکش.
سرکش؛ نافرمان؛ متمرد؛ گردنکش.
نافرمان , سرکش , نامطيع , گردنکش , متمرد
نافرمان شدن، سرکش شدن، گردنکش شدن، عاصی گشتن