اعبنقاءلغتنامه دهخدااعبنقاء. [ اِ ب ِ ] (ع مص ) سخت داهی و بلا و بدخوی گردیدن . (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ). داهی گردیدن و گویند: بدخوی گردیدن . (از اقرب الموارد). بلای سخت شدن و بدخوی گردیدن . (از ناظم الاطباء). بدخوی گردیدن . (از نشوءاللغه ص 17).
دنایةلغتنامه دهخدادنایة. [ دَ ی َ ] (ع مص ) ناکس گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دنا. (ناظم الاطباء). || ضعیف گردیدن . || نزدیک گردیدن . || حقیر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
هجنلغتنامه دهخداهجن . [ هََ ] (ع مص ) هاجن گردیدن جاریه . (منتهی الارب ). هاجن گردیدن . (اقرب الموارد). || هاجن گردیدن نخله و غیر آن . (منتهی الارب ).
صویلغتنامه دهخداصوی . [ ص ُ وی ی ] (ع مص ) خشک گردیدن نخله . || خشک گردیدن شیر گوسفند. || قوی و توانا گردیدن . (منتهی الارب ).