گرمالغتنامه دهخداگرما. [ گ َ ] (اِ) مقابل سرما. حرارت . حرّ: تَهم ، سختی گرما. حَمیم ، گرمای سخت . دِف ء، دفاء، سَهام ؛ شدت گرما. صَیهَب ، شدت گرما و روز گرم . صَیهَد، شدت گرما. وَعک ؛ سختی گرما. (منتهی الارب ) : سپاه گرد آمده بود آنجا و گرمائی گرم بود. (ترجمه ٔ طبری ب
از گرما بیهوش شده بودم (/ از گرما از هوش رفته بودم).گویش اصفهانی تکیه ای: az garmâ vihuš geluwabâɂun. طاری: az garmâ höš-vâ bešdaboyun. طامه ای: az garmâ vihuš vebeɹabeɹon. طرقی: az garmâ bihöš bebiyaboyo. کشه ای: az garmâ bihöš bebiyaboyo. نطنزی: az garmâ bihuš babiyabiyon.
رمایالغتنامه دهخدارمایا. [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَمی ّ. ابرپاره های کوچک یا ابر بزرگ قطره ٔ سخت بار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). قطعه های کوچک ابر یا ابر بزرگ قطره ٔ سخت بار که از ابرهای بعد از تخفیف گرما و پائیز باشد. (از اقرب الموارد). || ج ِ رَمیّة، بمعنی شکار به تیر افکنده . (از منتهی الارب ). ش
رمگالغتنامه دهخدارمگا. [ رَ م َ] (هزوارش ، اِ) بلغت زندو پازند اسب مادیان را گویند. (برهان ) (آنندراج ).
گرماسنجفرهنگ فارسی عمید۱. (فیزیک) ابزاری با دو جسمِ دارای حرارت متضاد که برای مطالعۀ ویژگیهای گرمایی اجسام کاربرد دارد.۲. (پزشکی) ابزاری شبیه دماسنج با درجهبندی خاص (حداکثر ۴۲ و حداقل ۳۴ درجه) برای اندازهگیری درجۀ حرارت بدن؛ درجه.
گرماسنجفرهنگ فارسی عمید۱. (فیزیک) ابزاری با دو جسمِ دارای حرارت متضاد که برای مطالعۀ ویژگیهای گرمایی اجسام کاربرد دارد.۲. (پزشکی) ابزاری شبیه دماسنج با درجهبندی خاص (حداکثر ۴۲ و حداقل ۳۴ درجه) برای اندازهگیری درجۀ حرارت بدن؛ درجه.
واحد مقدار گرمالغتنامه دهخداواحد مقدار گرما. [ ح ِ دِ م ِ رِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش مقدار گرما به کار میرود. واحد مقدار گرما در دستگاه .S.K.M کالری بزرگ است و آن مقدار حرا
پاگرماbottom heatواژههای مصوب فرهنگستانایجاد گرما در پایین سکوی گلخانه یا بستر خزانه برای تأمین گرمای لازم برای ریشهزایی قلمهها
پوشرنگ مقاومبهگرماheat-resistant paintواژههای مصوب فرهنگستانمادهای پوششی که تاحدی در برابر گرما مقاوم است
تبادلگر گرماheat exchangerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که گرما را از یک محیط یا سامانه به محیط یا سامانهای دیگر منتقل میکند
تبادل گرماheat exchangeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهعملیاتی که به گرمایش یا سرمایش شارهها منجر میشود