گرمبفرهنگ فارسی معین(گُ رُ) (اصط .) (عا.) صدای سقوط چیزی سنگین از جایی بلند. ؛ ~گرمب صدای پی در پی افتادن یا کوفتن و زدن چیزی .
گرمباگرنبلغتنامه دهخداگرمباگرنب . [ گ ُ رُ گ ُ رُمْب ْ ] (اِ صوت ) پی درپی کوفتن وزدن : هفت شبانه روز گرمباگرنب (گرمب ) عروسی کردند.
غرنبلغتنامه دهخداغرنب . [ غ ُ رُمْب ْ ] (اِ صوت ) غرنبه و بانگ و فریاد و خروش و شور. (ناظم الاطباء). گرنب . گرمب .
غرمبلغتنامه دهخداغرمب . [ غ ُ رُ ] (اِ صوت ) در تداول شیرازیان آواز افتادن چیز سنگین در آب . (فرهنگ نظام ). غُرُنْب . گرمب .
گرمباگرنبلغتنامه دهخداگرمباگرنب . [ گ ُ رُ گ ُ رُمْب ْ ] (اِ صوت ) پی درپی کوفتن وزدن : هفت شبانه روز گرمباگرنب (گرمب ) عروسی کردند.