گرگاولغتنامه دهخداگرگاو. [ گ ُ ] (اِ) نوعی از پای افزار است که شاطران و پیاده روان پوشند و به گرگابی شهرت دارد. (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) : کهنه گرگاو در برابر داشت کرد در پا و گرگ دو برداشت . جامی (از جهانگیری ).بجستجوی تو گ
رگة زیناسبیsaddle reef, saddle veinواژههای مصوب فرهنگستانکانساری در ستیغ چین طاقدیسی که با لایهبندی هماهنگ است
خفت کوتاهکن گرهکورsheepshank with reefواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خفت کوتاهکن که برای جلوگیری از باز شدن آن در دو سر طناب گره کور میزنند
پودۀ آبسنگیreef detritus, reef debrisواژههای مصوب فرهنگستانواریزهای که از فرسایش آبسنگ به وجود میآید
گرگابیلغتنامه دهخداگرگابی . [ گ ُ ] (اِ) قسمی از پای افزار و از نعلین . (ناظم الاطباء). گرگاو. (آنندراج ). رجوع به گرگاو شود.