زوفرالغتنامه دهخدازوفرا. [ ف َ ] (اِ) تخم دارویی است که آن را به شیرازی آهودوستک خوانند و برگ آن مانند کرفس باشد. گزندگی عقرب را نافع است . (برهان )(آنندراج ). قسمی از خرای بری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). خرا. دینارویه . فاناقس . اسقلیپوس و بعضی گویندخرا، زوفرا نباشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
زافرلغتنامه دهخدازافر. (اِخ ) ابن عمر ملقب به فیاش یکی از چند تن خطیبی بود که در 145 هَ . ق . ابراهیم بن عبداﷲبن حسن را به مصر بردند و بر سر در مسجد جامعآویختند. (از کتاب الولاة و القضاة چ بیروت ص 114).