ناگزاییدنیلغتنامه دهخداناگزاییدنی . [ گ َ دَ ] (ص لیاقت ) که قابل گزاییدن و آزار کردن نیست . که نبایدش گزایید و تعذیب کرد.
نگزاییدنلغتنامه دهخدانگزاییدن . [ ن َ گ َ دَ / ن َ دَ ] (مص منفی ) آسیب نرساندن . مقابل گزاییدن . رجوع به گزاییدن شود : جمال خواجه را بینم بهار خرم شادی که بفزاید به آبان ها و نگزایدْش صرصرها. منوچهری .<br