گسترلغتنامه دهخداگستر. [ گ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان واقع در 18000گزی شمال باختری قصبه رزن و 2000گزی سلطان آباد. هوای آن سردسیر و دارای 219 تن سکنه است . آ
گسترلغتنامه دهخداگستر. [ گ ُ ت َ ] (نف ) پهن کننده . افرازنده . (برهان ). و بصورت ترکیب با کلمات دیگر چون ایمان ، کین ، سایه ، جفا، ثنا، لذت و جز اینها به کار رود : رستم سزا بودی چو او بر پیل جستی چاکرش ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش . <p class="auth
پیشترلغتنامه دهخداپیشتر. [ ت َ ] (ص تفضیلی ، ق ) (از: پیش + تر، علامت تفضیل ) سابق . سابقاً. از پیش . قبلاً. مقابل پس تر. از پیش پیش . اسبق . اقدم : چنان بد که یک روزپرویز شاه همی آرزو کرد نخجیرگاه بیاراست بر سان شاهنشهان که بودند ازو پیشتر در جهان .
شثیرلغتنامه دهخداشثیر. [ ش َ ] (ع اِ) ریزه چوبها و شاخهای باریک است که از بیخ درخت روید. (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). || اول گیاه که بعد گیاه خشک و پژمریده روید. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
گستردنفرهنگ فارسی عمید۱. پهنکردن.۲. پهن کردن فرش یا بساط در روی زمین.۳. [مجاز] رواج دادن؛ متداول کردن.
گستردنفرهنگ فارسی عمید۱. پهنکردن.۲. پهن کردن فرش یا بساط در روی زمین.۳. [مجاز] رواج دادن؛ متداول کردن.
دانش گسترلغتنامه دهخدادانش گستر. [ ن ِ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) گسترنده ٔ دانش . اشاعه دهنده ٔ علم . علم گستر. که بسط دانش دهد. که علم افاضه کند. که از دانش بهره رساند. ز دانش بهر کس رساننده بهر.
دادگسترلغتنامه دهخدادادگستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) دادور. دادگر. عادل . عادلی که عدل و داد را در میان مردم جاری کند و مبسوط سازد. (انجمن آرای ناصری ) : بدویست کیهان خرم بپای همو دادگستر به هر دو سرای . فردوسی .هر آن شاه کو دادگستر بو
حق گسترلغتنامه دهخداحق گستر. [ ح َ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) آنکه حق را در همه جا انبساط دهد : هرچه کاری بدروی و هرچه گوئی بشنوی این سخن حق است و حق زی مرد حق گستر برند. سنائی .آن ثناگستر منم کاندر همه گیتی بحق عز و ناز از مدحهای شاه ح
شاخ گسترلغتنامه دهخداشاخ گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) گستراننده ٔ شاخ . (فهرست ولف ) : کنون خواه تاجش ده و خواه تخت شد آن شاخ گستر نیازی درخت .فردوسی .
شادی گسترلغتنامه دهخداشادی گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) نعت از شادی گستردن . شادی پراکننده : عشرت و شادی زیادت باد اندر روز عیدزانکه طبعت عشرت افزایست و شادی گستر است .امیرمعزی (از آنندراج ).