گسترشلغتنامه دهخداگسترش . [ گ ُت َ رِ ] (اِمص ) (از: گستر + ش ، پسوند اسم مصدر). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عمل ِ گسترده . || (اِ) هر چیز را که توان پهن کرد از دام و بساط و فرش و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). فرش : بارگاهی بدو نمود بلندگسترش های بارگاه پرند
گسترشدیکشنری فارسی به انگلیسیamplitude, area, breadth, circle, development, diffusion, dimension, enlargement, expansion, extension, range, reach, spread, stretch, width
بخش گسترشdevelopment section, development 1واژههای مصوب فرهنگستانبخش دوم از بخشهای سهگانۀ فرم سونات که در آن ایدههای مطرحشده در بخش نخست پرورانده میشود متـ . گسترش
بخش گسترشdevelopment section, development 1واژههای مصوب فرهنگستانبخش دوم از بخشهای سهگانۀ فرم سونات که در آن ایدههای مطرحشده در بخش نخست پرورانده میشود متـ . گسترش
برسازۀ گسترشیexpansion prosthesisواژههای مصوب فرهنگستانبرسازهای فکی که تا نواحی نرمکامی و سختکامی گسترده میشود
روش گسترشیexpander method, sounding 1, probing 1واژههای مصوب فرهنگستانروشی در اندازهگیری قطبش القایی و مقاومتویژه که در آن فاصلۀ الکترودها بهطور پیوسته برای افزایش عمق اکتشاف گسترش مییابد
دادهبرداری دوسوگسترشsplit spread data acquisitionواژههای مصوب فرهنگستاندادهبرداری لرزهای با قرار دادن چشمه در وسط پروفیل لرزهای
دوسوگسترشsplit spreadواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای که در آن چشمه در وسط گسترش لرزهیابهاست
بخش گسترشdevelopment section, development 1واژههای مصوب فرهنگستانبخش دوم از بخشهای سهگانۀ فرم سونات که در آن ایدههای مطرحشده در بخش نخست پرورانده میشود متـ . گسترش
پروفیل لرزهای یکسوگسترشend-on spread seismic profileواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای برای دادهبرداری یکسوگسترش
اصلموضوع گسترشaxiom of extension, axiom of extensionalityواژههای مصوب فرهنگستاناصلموضوعی در نظریة مجموعهها حاکی از اینکه دو مجموعه برابرند اگر و تنها اگر دارای عضوهای یکسان باشند متـ . اصلموضوع هممصداقی