گشادگیلغتنامه دهخداگشادگی . [ گ ُ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی گشاده . فراخا. سعه . مقابل تنگی : بَلَد؛ گشادگی میان ابرو. (لغتنامه ٔ حریری ). فیخه ؛ گشادگی مخرج بول . (منتهی الارب ) (دهار). ساحت ناحیة؛ گشادگی میان سرایها. (منتهی الارب ) :</s
سایهپسندshade tolerant, shade demandingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که قادر به رقابت زیستی در سایه است
سایه 2shade 1واژههای مصوب فرهنگستان1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگدانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگدانه یا رَزانۀ دیگر 2. عمق رنگ 3. یک فام مشخص یا گونهای که تفاوتی اندک با آن دارد متـ . فامسایه
درخت نورپسندshade intolerant treeواژههای مصوب فرهنگستاندرختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
روی گشادگیلغتنامه دهخداروی گشادگی . [ گ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت روی گشاده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به روی گشاده شود.
روگشادگیلغتنامه دهخداروگشادگی . [ گ ُ دَ/ دِ ] (حامص مرکب ) گشاده رویی . کنایه از خوشرویی :آفرین بر حلال زادگیت بر لطیفی و روگشادگیت . نظامی .و رجوع به گشاده رویی شود.
روی گشادگیلغتنامه دهخداروی گشادگی . [ گ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت روی گشاده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به روی گشاده شود.
نخاعگشادگیsyringomyelia, cavitary myelitis, hydrosyringomyelia, Morvan's syndrome, myelosyringosis, syringomyelic syndrome, syringomyelusواژههای مصوب فرهنگستانافزایش حجم و قطر مجرای مرکزی نخاع