لغتنامه دهخدا
عذراء. [ ع َ ] (ع ص ) بکر. (برهان ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، عَذاری . و عَذاری ̍ و عَذراوات . دوشیزه . (منتهی الارب ). دختر دست نخورده ٔ غیرمدخوله : یک رضای شاه شاه آمد عروس طبع رااز کرم کابین عذرا برنیاید بیش از این . <p class