گلیکوژنفرهنگ فارسی عمیدشکلی از هیدرات کربن که در اندامهای جانوران بهویژه در کبد ذخیره میشود و از نظر خواص مانند نشاسته است؛ نشاسته حیوانی.
گلیکوژنفرهنگ فارسی معین(گِ کُ ژِ) [ فر. ] (اِ.) هیدرات کربنی که در سلول های جانوری ذخیره می شود، نشاستة حیوانی .
لیکونلغتنامه دهخدالیکون . [ کُن ْ ] (اِخ ) ازمردم آتن که اجیر پی سوت نس والی لیدیه گشت و بر ضد داریوش دوم کمک کرد. (ایران باستان ج 2 ص 959 و 965).
يُلَقَّوْنَفرهنگ واژگان قرآنروبرو می شوند (عبارت "يُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَاماً " یعنی : در آن با درود و سلامى [از سوى خدا و فرشتگان] روبرو مىشوند
گلیکوژنزایشیglycogenetic, glycogenicواژههای مصوب فرهنگستاندخیل در فرایند نوگلوکوززایی یا مربوط به آن
گلیکوژنکافتیglycogenolyticواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آنچه باعث تحریک یا افزایش گلیکوژنکافت میشود
قندکافت هوازیaerobic glycolysisواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فروگشت که در آن مولکول گلوکوز یا گلیکوژن در مجاورت اکسیژن میشکند
گلیکوژنزایشیglycogenetic, glycogenicواژههای مصوب فرهنگستاندخیل در فرایند نوگلوکوززایی یا مربوط به آن
بارگذاری گلیکوژنglycogen loading, glycogen supercompensationواژههای مصوب فرهنگستانهمراه کردن رژیمهای سرشار از کربوهیدرات با تمرینهای بدنی که ماهیچهها را قادر به ذخیرهسازیِ بیش از ظرفیت گلیکوژن میکند