گلآئینفرهنگ نامها(تلفظ: gol ā’in) (گل + آئین = (در قدیم) جلال و شکوه) ، دارای جلال و شکوه گل ؛ (به مجاز) زیبا ، لطیف و با طراوت .
چلی پایینلغتنامه دهخداچلی پایین . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کتول بخش علی آبادشهرستان گرگان که در 18 هزارگزی جنوب علی آباد واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 620 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار. محصولش غلات ، لبنیات و ارزن . شغل ا
گل پایگانلغتنامه دهخداگل پایگان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 47000گزی شمال باختری فهلیان ، کنار راه عمومی تنگ تامرادی . هوای آن گرم و دارای 136 تن سکنه است . آب آن از چشمه و رود
گلآهنwrought iron, fer forgéواژههای مصوب فرهنگستاناشیا و اثاثیۀ فلزی از نوعی آهن نرم که با خمکاری ساخته و تزیین شده باشد
گل پاره گانلغتنامه دهخداگل پاره گان . [ گ ُ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان سراوان واقع در25000گزی جنوب خاوری سراوان ، کنار راه فرعی کوهک به سراوان . هوای آن گرم و دارای 55 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول